خداوند در آیة 223 بقره میفرماید: "نسَآؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُم" و آیه 228 بقره میفرماید: "وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَة" و آیه 282 بق
از دیدگاه قرآن، افراد انسان (چه مرد و چه زن) از نظر حقیقت انسانیت و مسائل ارزشی یکسانند و هیچ یک بر دیگری جز به تقوا و عمل صالح بیشتر، برتری ندارد: "إنّ اکرمکم عندالله أتقـاَکم" (حجرات، 13); "من عمل صَلحاً من ذکر أو أنثیَ و هو مؤمن فلنحیینّه حیوَة طیّبة و لنجزینّهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون; (نحل، 97) هر کس، مرد یا زن، کار شایسته کند و مؤمن باشد; قطعاً او را با زندگی پاکیزه ]و نیکو[یی حیات ]واقعی[ میبخشیم و یقیناً بهتر از آنچه انجام دادهاند به آنان پاداش میدهیم." قرآن، اگر در جایی از مردان شایستهای همچون لقمان حکیم سخن میگوید، در جای دیگر نیز از زنان شایسته نام میبرد; مانند: حضرت مریم(آلعمران، 42) و همسر فرعون (تحریم، 11) و... همانگونه که مردان، دارای اندیشه، اراده و اختیارند و برای رسیدن به تکامل و قرب الهی، وظایف و تکالیفی برعهدة آنهاست، زنها هم همین گونه هستند و در این جهت، هیچ امتیازی بین زن و مرد وجود ندارد; ولی در بعضی احکام و وظایف با یکدیگر متفاوتند. وظایفی به عهدة مردان است و برعهدة زنان نیست و بالعکس; و این تفاوت به خاطر این است که طبیعت و آفرینش زن و مرد متفاوت است. خدای متعال، به مقتضای حکمت بالغه خود و مصالح و مفاسدی که پشتوانه احکام اوست، وظایفی برای مرد و وظایفی برای زن معین کرده است; "لا تبدیل لخلق الله" (روم، 30) همانطور که مرد نمیتواند فرزندی به دنیا بیاورد، زن هم نمیتواند برخی از کارهای طاقتفرسا، چون: امامت، رهبری، سیاست و کشورداری را به عهده بگیرد. (هر کسی را بهر کاری ساختند) اگر اسلام اجازه نداده است زن رئیس حکومت یا قاضی و امام جماعت شود، برای آن است که هر یک از آنها، از شئون سیاسی جامعه است و در شئون سیاسی، زن باید پشت سر مرد بایستد نه پیش روی او; و این، به معنای برتری مرد بر زن نیست. در علم فیزیولوژی هم گفته شده که زنان از نظر مغز، قلب، شریانها، اعصاب و عضلات بدنی، با مردان تفاوت دارند. در زندگی زنان، "احساس" و در حیات مردان تعقّل غلبه دارد (البته متوسط زنان و مردان اینگونه هستند)، و به خاطر همین تفاوتی که در آفرینش زن و مرد وجود دارد، قوانین اسلام هم با آفرینش انسان سازگار است; به همین جهت، در اسلام، وظایف و تکالیف عمومی و اجتماعی که به تعقل و صلابت بیشتری نیاز دارد، مانند: حکومت، امامت، قضاوت، جهاد ابتدایی و... به عهدة مردان قرار داده شده است و وظایفی را که ارتباطش با احساس، بیشتر از تعقّل است و زن، بهتر از مرد میتواند از عهده آن برآید; مانند: پرورش و تربیت اولاد و آشنا کردن آنها به وظایف اجتماعی، تدبیر منزل و... مخصوص زنان قرار داده است. از جهت دیگر، به خاطر این که عفت و عصمت زن اهمیت زیادی دارد، خداوند متعال، بعضی از کارهای اجرایی، مانند: امامت، قضاوت و... را ـ که سرکار انسان با نامحرمان زیاد است ـ به عهدة مردان گذاشته; به هر حال، این طور مسائل و تفاوت در وظایف، دلیل برتری مرد بر زن نیست; زیرا از نظر اسلام کمال هر انسان در چهره وظایف محوّلة به او ظهور مینماید و خوبی و برتری هر یک از زن و مرد، در گرو این است که در قبال مسئولیتی که دارد، متعهد و پرهیزگارتر باشد و خلاصه، معیار برتری، ایمان، عمل صالح، اخلاص و... کوشا بودن در عمل و تقوا و پرهیزگاری است، و فضیلت و مقامی که زن بوسیله گرم نگه داشتن محیط خانواده و تربیت فرزندان و خوب شوهرداری میتواند به دست آورد، کمتر از فضیلت جهاد در راه خدا نیست. علاوه بر آن، زن میتواند مسؤولیت انجام دادن بعضی از کارهای اجتماعی و هنری از قبیل: امور تربیتی، پزشکی، خیاطی و دیگر امور هنری را به عهده بگیرد.(ر.ک: مبانی حکومت اسلامی، آیتالله سبحانی، ص 239 ـ 244، نشر توحید / تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 2، ص 271 ـ 276 / زن در آینه جلال و جمال، آیتالله جوادی آملی.) آیة "نِسَآؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُم" (بقره،223) دلیل برتری مرد بر زن نیست. این آیه، زن را به کشتزار تشبیه کرده است. در هر تشبیه، باید وجه شبه مورد توجه قرار گیرد. گرچه در آیه، وجه شبه ذکر نشده است، شاید وجه شبه این باشد: همان گونه که انسان برای ادامة زندگی به تغذیه نیاز دارد و بدون کشت و زرع مواد غذایی، حیات آدمی تأمین نمیشود، برای ادامةنسل بشر، نیز به وجود زن نیاز است. پس آیه در مقام بیان این ضرورت و نیاز است، و در مقام بیان برتری مرد بر زن نیست. یکی از چیزهای لازم برای تحقق ظهور کلام، این است که گوینده در مقام بیان چیزی باشد که ما میگوییم کلام در آن چیز ظهور دارد ـ در علم اصول فقه به این مطلب، مقدمات حکمت گفته میشود ـ و چون خداوند در این آیه، در مقام بیان برتری مرد بر زن نیست، نمیتوان از آن، برتری را برداشت کرد. این سخن که زن به کشتزار تشبیه شده است و کشت کننده برتر از کشتزار است، یک برداشت ذوقی است و شاید چنین برداشتهایی تحمیل نظر به آیات قرآن باشد و از مصادیق تفسیر به رأی محسوب شود، که به شدت از آن نهی شده است.(ر.ک: شیخ حرعاملی، وسائل الشیعه، مؤسسه آلالبیت، ج 27، ص 33.) در برخی جملة "وللرجال علیهنّ درجة" جملة پایانی آیة 228 بقره است و تکمیل کنندة جملة قبلی است و هر دو جمله یک معنا را افاده میکنند و آن اینکه، خدا میان مردان و زنان مساوات قرار داده است، در عین حال از احکام فقهی و حقوقی مرد بر زن برتری دارد. این برتری، مطابق عدالت است و مقتضای عدالت و مساوات این است که حق هر حقداری به او داده شود. از آن جا که زن در برخی از خصوصیات جسمی و روحی با مرد تفاوت دارد و احکام فقهی و حقوقی به طبیعت بازگشت دارد، مطابق تفاوت طبیعی زن و مرد، برخی از احکام آنها تفاوت دارد. پارهای از وظایف اجتماعی که نیاز بیشتری به نیروی فکر دارد و باید از هر گونه احساسات و تأثیر عاطفه خالی باشد، مانند: حکومت، قضاوت، سرپرستی کانون خانه و... به عهدة مرد قرار گرفته است. البته این مانع از آن نیست که عدهای از زنان در پرتو دانش و تقوا در مرحلهای عالیتر از بسیاری از مردان قرار گیرند.(ر.ک: تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ترجمة محمد تقی مصباح یزدی، ج 2، ص 369ـ391، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی / تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 2، ص 110ـ116، دارالکتب الاسلامیة.) در مورد گواهی دادن در امور مالی، یا باید گواه دو مرد باشد یا یک مرد و دو زن. این که در گواهی دادن، دو زن معادل یک مرد است، دلیل برتری مرد بر زن نیست، چون معیار فضیلت ایمان، عمل صالح و تقوا است.(حجرات،13) این تفاوت، بدین جهت است که زن موجود عاطفی است و لذا ممکن است تحت تأثیر مسائل عاطفی قرار گیرد و یا آن چه که باید بر آن گواهی دهد، فراموش نماید، برای جلوگیری کردن از تحت تأثیر قرار گرفتن یا فراموش کردن، یک نفر به او ضمیمه شده است. قرآن میفرماید: "...وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِیدَیْنِ مِن رِّجَالِکُمْ فَإِن لَّمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَآءِ أَن تَضِلَّ إِحْدَغهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَغهُمَا الاْ ??خْرَیَ...;(بقره،282)...و دو نفر از مردان خود را گواه بگیرید، و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند انتخاب کنید ]و این دو زن با هم گواهی دهند[ تا اگر یکی انحرافی یافت دیگری به او یادآوری کند..."(ر.ک: تفسیر نمونه، همان، ج 2، ص 287 / برای توضیح بیشتر ر.ک: نظام حقوق زن در اسلام، شهید مرتضی مطهری / زن در آئینه جلال و جمال، آیتاللّه جوادی آملی.) در پایان، تذکر یک نکتة اساسی، ضروری است. برای آگاهی از دیدگاه قرآن و اسلام در یک موضوع، نمیتوان یک آیه یا یک روایت را مستند قرار داد و گفت، دیدگاه اسلام در مورد فلان موضوع، این چنین است، برای دستیابی به دیدگاه اسلام در هر موضوعی، باید همهی آیات و روایات پیرامون آن موضوع را جمعآوری و در کنار هم قرار داد; اصول مسلّم و یقینی قرآن، روایات و عقل را در نظر گرفت و پس از جمعبندی آیات و روایات، با توجه به اصول یقینی عقلی و نقلی، گفت: دیدگاه اسلام در مورد فلان موضوع، این چنین است واللّهعالم. بنابراین، با توجه به یک آیه یا دو آیه، که دلالت آن هم در جهت مورد نظر تام نیست، نمیتوان گفت، از نظر قرآن مرد بر زن برتری دارد.
اضافه کردن دیدگاه جدید