الف) انتهای آسمان در کجاست؟ ب) آیا جهان آخرت در انتهای آسمان قرار دارد؟
الف) قرآن مجید، درباره آسمانها سه تعبیر دارد: "سمأ"، "سموات" و "سموات سبع". قرآن درباره زمین از واژه "ارض" استفاده کرده و فقط در آیه دوازده سوره طلاق: "الله الذّی خلق سبع سَمَوَت و من الأرض مثلهنّ" اشاره میکند که زمینها نیز مانند آسمانها هفتگانهاند.(تفسیر نمونه، ج 24، ص 260، انتشارات دارالکتب الاسلامیة.) امّا منظور از هفت آسمانی که در قرآن بیان شده چیست؟ 1. برخی معتقدند که منظور، طبقات متراکم هوای اطراف زمین و قشرهای مختلفی است که روی هم قرار گرفته.(تفسیر احسنالحدیث، سیدعلیاکبر قرشی، ج 1، ص 83، نشر بنیاد بعثت.) 2. مقصود از "سموات" و "سموات سبع" آسمانهای هفتگانه است; منتها از آیات قرآن چنین استفاده میشود که تمام کرات و ثوابت و سیاراتی که ما میبینیم، جزء آسمان اوّل است و شش عالم دیگر وجود دارد که از دسترس دیدهها و ابزارهای علمی امروز ما بیرون است. در حال حاضر اطلاع دقیقی از جزئیات و انتهای آن نداریم و قرآن کریم هم درباره آنها حرفی نزده است.(ر.ک: المیزان، علامه طباطبایی;، ج 17، ص 369، نشر جامعه مدرسین / تفسیر نمونه، ج 1، ص 168، دارالکتب الاسلامیة.) جز اینکه میفرماید: "و زینا السمأَ الدنیا بمصَبیح" ما آسمان پایین را با چراغهای ستارگان زینت دادیم. (فصلت، 12) از این آیه به خوبی استفاده میشود همه آنچه که ما میبینیم و جهان ستارگان را تشکیل میدهد همه جزء آسمان اول استو در ماورای آن شش آسمان دیگر وجود دارد که ما در حال حاضر اطلاع دقیقی از جزئیات آن نداریم و ممکن است در آینده علوم از روی آنها پرده بردارد، چنانکه علوم ناقص بشر هر چه که پیش میرود از شگفتیهای آفرینش تازههایی را به دست میآورد.(ر.ک: همان، ج 1، ص 167و168.) ب) برای وجود جهان آخرت، یعنی "بهشت و دوزخ" در بین مفسران دونظریه است: 1. بهشت و دوزخ در باطن و درون این جهانند و بعضی از پرهیزکاران که درک و دیدی در این جهان دارند، (چشم برزخی دارند) بهشت و دوزخ را نیز میتوانند با چشم حقیقت خود ببینند; مثل اینکه به وسیله فرستندهای بسیار قوی صدای صوت دلنشین قرآن را در همه جای زمین پخش کنیم، و در نقطه دیگر زمین، از فرستنده دیگری با همان قدرت، صدایی فوقالعاده دلخراش و ناراحت کننده، به همه جای زمین پراکنده شود. 2. عالم آخرت و بهشت و دوزخ بر این عالم محیط است، و به اصطلاح، این جهان در شکم و درون آن جهان قرار گرفته است; مثل عالم جنین که در درون عالم دنیا است. اگر میبینیم که قرآن میگوید: وسعت بهشت به اندازة وسعت آسمانها و زمین است; بدین جهت است که انسان چیزی وسیعتر از آسمان و زمین در این عالم نمیشناسد تا مقیاس سنجش قرار گیرد. 2/32396پرسش 2: آیا میتوان خداوند را در قیامت مشاهده کرد؟ پاسخ: دیدن خداوند متعال با چشم چه در دنیا و چه در آخرت محال است، زیرا چشم چیزی را میبیند که: 1. دارای جهت باشد. (تا مقابل بیننده قرار بگیرد و بتواند آنرا ببیند و اگر پشت سر بیننده باشد نمیتواند آنرا ببیند.) و چون خدا جهت ندارد و در یک مکان خاصی محدود نبوده و غیر متناهی است، پس با چشم دیده نمیشود. 2. جسم باشد. (تا نور را منعکس کند و به چشم بیننده بخورد تا دیده شود.) درحالیکه خداوند جسم نیست. 3. قابل اشاره باشد. به عبارتی اگر چیزی با چشم دیده شود، حتماً باید دارای مکان و جهت و مادّه باشد; درحالی که خداوند برتر از همة اینهاست و هیچ یک از این قیدها را ندارد و از هر نقص و محدودیّت مبرّاست; به همین جهت محال است با چشم دیده شود; "لاتدرکه الأبصـَر و هو یدرک الأبصـَر و هو اللطیف الخبیر;(انعام، 103) چشمها او را نمیبیند; ولی او همه چشمها را میبیند; و او بخشنده ]انواع نعمتها و با خبر از دقایق موجودات[ و آگاه ]از همه چیز[ است."(اقتباس از: الالهیات، آیةالله جعفر سبحانی، ج 2، ص 125 ـ 128، نشر مؤسسة امام صادقـ تفسیر نمونه، ج 5، ذیل آیه 103 انعام.) از امام صادقپرسیده شد: آیا خدا در قیامت دیده میشود؟ حضرت فرمود: "سبحان الله و تعالی عن ذلک علوّاً کبیراً..." منزّه است خداوند از چنین چیزی و بسیار منزّه است. بعد فرمود: چشمها نمیبیند جز چیزهایی را که رنگ و کیفیتی دارند; در حالی که خداوند آفریننده رنگها و کیفیتهاست.(نورالثقلین، الحویزی، ج 1، ص 735، سوره انعام، حدیث 220.) بنابراین رؤیت حسی در مورد خداوند نه در دنیا و نه در آخرت امکانپذیر نیست; چرا که لازمة آن جسمانیت و مادی بودن است. هم چنین لازمة آن تغییر و تحول و فسادپذیر بودن و نیاز به زمان و مکان داشتن است و ذات واجب الوجود از همة این امور مبرا است: "لآ تُدْرِکُهُ الاْ ئَبْصَـَرُ وَهُوَ یُدْرِکُ الاْ ئَبْصَـَرَ; (انعام، 103) چشمها او را نمیبیند و او همة چشمها را میبیند."; "فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ; (بقره، 115) به هر سو روی کنید خداوند آنجاست."; "وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ; (حدید، 4) هر کجا باشید او با شماست". امّا در عین حال، خدا را از طریق دل و عقل میتوان مشاهده کرد. امام علیمیفرماید: "لاتدرکه العیون بمشاهدة العیان و لکن تدرکه القلوب بحقایق الایمان; چشمها با مشاهدة حسی هرگز او را ندیده، ولی دلها با حقیقت ایمان او را دریافته است".(نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 582، خ 178، انتشارات فیض الاسلام.) "دید باطنی" بر دو گونه است: یکی "دید عقلانی" که از طریق استدلال حاصل میشود و دیگری مقام "شهود قلبی" است. مشاهدة "ملکوت" از طریق شهود قلبی، باعث یقین یا ازدیاد آن میشود "وَکَذَ َلِکَ نُرِیَّ إِبْرَ َهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَـَوَ َتِ وَالاْ ئَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ; (انعام، 75) بدین سان ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از یقین داران گردد". یقین مراتبی دارد که "عین الیقین" عالیترین مرتبة شهود است. در قضیة معراج پیامبر اکرمنیز تعبیراتی مانند: "فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَیَ; (نجم، 9) تا آن که فاصلة او به اندازه دو کمان یا کمتر بود". همه به صورت کنایه بیان شدت قرب است، وگرنه او با بندگانش فاصلة مکانی ندارد تا با "قوس" و "ذراع" سنجیده شود و توهم شود که برای خداوند مرکزیتی وجود دارد و میتوان به او نزدیک شد. امام کاظمدر پاسخ علت معراج میفرماید: "خداوند هرگز مکانی ندارد و زمان بر او جریان نمیگیرد، و لیکن او میخواست فرشتگان و ساکنان آسمانش را با قدم گذاشتن پیامبر در میان آنها احترام کند و نیز از شگفتیهای عظمتش به پیامبرش نشان دهد تا پس از بازگشت برای مردم بازگو کند."(کتاب توحید، شیخ صدوق، ص 175، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.)
اضافه کردن دیدگاه جدید